چشم همانند یک دوربین دارای اجزای بینایی (قرنیه و عدسی) بوده که توانایی تغییر تمرکز (عدسی) و تغییر دیافراگم (عنبیه) را داشته و نور ورودی به لایهی حساس به نور (شبکیه) را تنظیم میکند. بینایی یک روند پیچیده است که به نور ورودی چشم و قرار گرفتن مناسب آن بر شبکیه، تبدیل نور به انرژی شیمیایی و متعاقبا انرژی الکتریکی توسط شبکیه، تقسیمبندی این پاسخها به زیر مجموعههای مختلف مثل روشنایی، حرکت، مکان و … و انتقال این پیامها به مغز، پردازش اطلاعات توسط مغز و نهایتا انتخاب قسمت خاصی از تصویر و تمرکز بر آن بستگی دارد.
مراحل دیدن. 1) نور وارد چشم شده و بر محل مناسب بر روی شبکیه قرار میگیرد. 2) برخورد فوتونها با شبکیه باعث تولید پیام الکتریکی میشود. 3) این پاسخها به انواع مختلف تقسیم و به مغز منتقل میشوند. 4) مغز اطلاعات را تجزیه و تحلیل می-کند 5) قسمت اصلی از تصویر برای واکنش احتمالی انتخاب میشود.
توهم پانزو (Ponzo Illusion). این قانون که هم در انسان و هم در اسب صادق است بیانگر تفسیر تصاویر در مقایسه با محیط پیرامون میباشد. طیق این قانون مغز اندازه یک جسم را با توجه به محیط اطراف تخمین میزند و نه اندازه واقعی آن. در این تصویر هر دو خط قرمز طول برابر دارند اما خط بالایی بلندتر به نظر میرسد زیرا مغز با توجه به خطوط سیاه همگرا ( مشابه ریل راه آهن) تصویر را تفسیر میکند.
اطلاعات ارسالی از چشم به انواع مختلفی تقسیم میشود مثل روشنایی جسم و اندازهی آن، محل لبههای آن، بافت، تمایز، حرکت، شکل و رنگ و … ولی مهمترین جتبهی بینایی توانایی در تشخیص یک جسم به صورت مجزا از محیط پیرامون آن است زیرا این توانایی در حیات حیوان در طبیعت بسیار مهم است. در این بخش به برخی پارامترهای مؤثر در تمایز اجسام از یکدیگر میپردازیم:
درخشندگی (Luminance)
توانایی دریافت نور پایهای ترین بخش بینایی است. چشم بیشتر پستانداران از جمله اسبها توانایی دریافت فوتونهای متعلق به قسمت کوچکی از بازهی الکترومغناطیسی معمولا بین 380 تا 760 نانومتر را دارد. درک نور نه تنها به تعداد فوتونهای وارد شده به شبکیه بلکه به ترکیب طیف نور وارد شده به چشم و حساسیت گیرندههای نور به طول موجهای خاص بستگی دارد. درخشندگی در واقع نور دریافتی از یک جسم میباشد. یکی از روشهای تعیین تفاوت درخشندگی و رنگ حذف رنگ یک تصویر توسط برنامههای کامپیوتری است. با انجام این کار مشخص میشود که اجسام بسیاری را میتوان بر اساس درخشندگی از یکدیگر متمایز ساخت. از آنجاییکه دریافت عمق، ساختار سه بعدی، حرکت و موقعیت فضایی مربوط به قسمتی از سیستم بینایی هستند که به درخشندگی پاسخ میدهند و به رنگ حساس نیستند، خاصیت درخشندگی از اهمیت زیادی برخوردار است.
تفاوت رنگ و درخشندگی. همانطور مشخص است در نبود رنگ هم میتوان با توجه به خاصیت درخشندگی اجسام را از هم متمایز کرد.
تشخیص حرکت
تشخیص حرکت یکی دیگر از وظایف اساسی بینایی است. اسبها مانند انسان اجسام در حال حرکت را راحتتر تشخیص میدهند. این مسئله خصوصا برای اجسام در بینایی پیرامونی اسب مهم است که دقت بینایی بسیار کمی داشته و ممکن است فقط حرکت و روشنایی را تشخیص دهد. تشخیص حرکت زمانیکه اسب ایستاده و جسم در حال حرکت است آسانتر میباشد ولی زمانیکه هم اسب و هم جسم در حال حرکت است این روند پیچیدهتر میشود چون که در این حالت اسب باید با دقت زیادی موقعیت چشم، سر، گردن و کل بدن را تنظیم نماید.
حین حرکت توسط حرکات محاسبه شده و دقیق سر و گردن تصویر در محل مناسب بر روی شبکیه باقی میماند
تشخیص عمق
توانایی تمایز اجسام بر اساس عمق به عوامل متعدی بستگی دارد مثل چشمانداز بینایی حیوان، میدان دید و تفاوت بین تصویر به دست آمده زمانیکه هر دو چشم یک جسم را میبینند ( اختلاف بینایی). چشمانداز بینایی در اسب متغیر است و تا حد زیادی به پایین بودن سر اسب در هنگام چرا و یا بالا بودن سر و تماشای محیط اطراف وابسته است. همچنین نژاد بر این توانایی مؤثر است مثلا یک دشت با علفهای بلند ممکن است برای یک اسب مینیاتوری غیر قابل عبور به نظر برسد اما برای یک اسب نژاد بزرگتر مانند زمین هموار باشد.
موقعیت جانبی چشمها در اسب باعث ایجاد یک دید پانورامایی گسترده میشود. بر اساس یافتههای آناتومیک، اسب دارای زمینه دید تک چشمی عرضی حدودا 190 تا 195 درجه و طولی تا 178 درجه میباشد. زمانیکه میدان دید دو چشم با هم ادغام شوند، میدان دید عرضی تا 350 درجه افزایش مییابد و اسب تقریبا یک میدان دید کروی کامل در اطراف خود با نقاط کور محدود دارد. نقاط کور در میدان دید اسب کوچکند و در بالا و عمود بر پیشانی، مستقیما زیر بینی، در یک ناحیهی بیضی شکل در بالای میدان دید جاییکه نور به عصب بینایی برخورد میکند، در عرض سر حیوان مستقیما پشت آن قرار دارند. مسلما این میدان دید گسترده غافلگیری اسب توسط شکارچی یا انسان را بسیار دشوار میکند.
نمایش شماتیک میدان دید در اسب
بافت اجسام در بینایی
سطوح اجسام دارای بافت لمسی خاص بوده و هنگام لمس حس مختص خود را دارند. اینکه نمای سطحی اجسام صاف یا سخت، یکسان یا تکه تکه، دارای اجزای مختلف یا یکپارچه، الگوی قرارگیر منظم یا غیرمنظم دارد میتواند یک مکانیسم قدرتمند برای دیدن اجسام به صورت جداگانه و تمایز بین آنها باشد.
رنگ
درک رنگ یکی دیگر از فاکتورهای اساسی بینایی است که به تمایز اجسام از یکدیگر کمک میکند. این مسئله نه تنها به شدت نور بلکه به پاسخ شبکیه به طول موجهای مختلف نور بستگی دارد. تمامی مطالعات مربوط به درک رنگ در اسب نشان دادهاند که به دلیل کمتر بودن انواع سلولهای مخروطی (Cone Cells) و همچنین تعداد کمتر آنها در شبکیه، رنگ را متفاوت نسبت به انسان درک میکند.
نمایش شماتیک تفاوت بین بینایی دو رنگی اسب در مقایسه با بینایی در انسان. شکل چپ بیانگر طیف رنگی جذب شده توسط سیستم بینایی سه رنگی میباشد. کاهش انواع گیرندههای مخروطی از سه به دو باعث ایجاد دید رنگی دو تایی (شکل راست) و کاهش شدید در تنوع رنگها میشود.
منابع
Budras K.D, Sack W.O, Rock S. Anatomy of the horse. Sixth Edition, 2011.
Chapman S. The challenges of treating the eye. Equine Health. 2016, Issue 29, p 25-26.
Miller P.E, Murphy C.J, Equine Vision. In: Gilger B.C. Equine ophthalmology. Third Edition. 2017. P 508-535.